پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

زندگی یعنی منتظر ماندن

اولا این متن اینگلیسیش خیلی طولانیه و من حوسله ندارم همشو ترجمه کنم ٫ دوما کلی از کلمه هاش رو هم نمیفهمم باید تو دیکشنری بگردم ولی خیلی مطلب باحالیه !!!
مهران کریمی ٫ یه آدم باحال ٫ جالب ٫ یه نموره خل ٫ ولی در کل ارزش این رو داره که آدم طرفدارش باشه .
این یارو کیه ؟ حتما میگی یه دیوونه مثل بقیه ی آدمایی که من بهشون گیر میدم ٫ یا همون بقال سر کوچه که رفته مک دونالد ٫ نه بابا ٫ بیخیال دیگه انقدر هم طرف شاس نمیزنه !!!
این عمو همون سر آلفرد خودمونه بابا !!!
نکته ی مهم اینکه من طرفدارشم تو ارکات ٫ به حر حال ٫ این یارو باعث شده که من یه فیلم فوق العاده که از اون صدا بردارش تا اون کارگردانش از فن های سینمایی من هستند درباره ی این ایرانی ساخته بشه .

Mehran Karimi Nasseri, known as 'Sir Alfred Mehran', a 59 year-old Iranian refugee who has been living in Charles de Gaulle Airport for 16 years, carries his lunch.(AFP/Stephane de Sakutin)



شاید تصورش انقدرهاهم ساده نباشد . شانزده سال زندگی برروی یک نیمکت درترمینال یک فرودگاه بین المللی ، اما این واقعیتی است در فرودگاه " شارل دوگل " پاریس که مهران کریمی ناصری به آن حیات بخشیده است  .

مهران کریمی ناصری مدت شانزده سال است که بر روی این نیمکت در فرودگاه "شارل دوگل " پاریس زندگی می کند همراه با چند کیف و جعبه هائی که وسائل شخصی اش در ان قرار دارند .

مسافران زیادی هرروز از این فرودگاه گذر می کنند و با مهران عکس می گیرند . بعدازجدا شدن بعضی از آنها برایش کارت پستال میفرستند......گیرنده !  "آلفرد . ترمینال یک " . این ساده ترین و سرراست ترین ادرس تمام دنیا ست .
"استیون اسپیلبرگ" آخرین فیلم خود " ترمینال " را بر اساس زندگی این ایرانی خانه بدوش "ترمینال نشین" ساخته است و از این بابت بیش از سیصد هزار دلار برای او به حسابش واریز کرده ، اما بنا بگفته کارکنان فرودگاه او مبلغ بسیار ناچیزی از آن را برداشت میکند . مبلغی برای خوراک روزانه وروزنامه و قهوه....... . هرجند که او آنقدر در فرودگاه اقامت داشته است که رستورانهای "شارل دوگل " اغلب از او رایگان پذیرائی میکنند .

هرروز عصر در یکی از حمامهای سالن فرودکاه وقتی اغلب توریستها فرودگاه را ترک کرده ان حمام میکند و همیشه اراسته اتو کشیده در خانه همیشگی اش ((فرودگاه)) حضور دارد. سبیلش همیشه اصلاح کرده مرتب و موهایش شانه کشیده است و به هیچ وجه به یک ولگرد بی سرو سامان شباهتی ندارد.  سرپرست گروه پزشکی فرودگاه می گوید که آلفرد از لحاظ بدنی هیچ نقصی ندارد ، اما او دریافت واقعیت را از دست داده است . اوازهرلحاظ مثل من و شماست اما در روش زندگی کردن مثل ما نیست .
وقتی از او در باره فیلم
ترمینال  اسپیلبرگ سوال می شود ، می گوید : هنوز این فیلم را ندیده ام ، راستش را بخواهید هیچکدام از فیلمهای اسپیلبرگ را ندیده ام . آخر در فرودگاه سینما نیست .

شخصیتی که در فیلم "ترمینال "اسپیلبرگ می بینیم هیچ شباهتی به شخصیت کریمی ندارد اما فیلم با الهام از زندگی این اواره ایرانی ساخته شده است .

آنچه مسلم است او یک ایرانی ست اما خود آنرا انکار می کند و حتی منکر اینست که زبان فارسی را میداند . از زمان جوانی از ایران برای ادامه تحصیل به انگلستان می رود، از همان آغاز مبارزات ضد رژیم شاه را اغاز کرده و بعداز پیروزی انقلاب به ایران باز می گردد اما در ایران به اتهام دست داشتن در عملیات نظامی علیه جمهوری اسلامی  زندانی و مورد بازجوئی قرار می گیرد. مجددا از ایران خارج می شود و از ان تاریخ در اروپا سرگردان و دربدر می شود. بارها به اتهام مهاجرت غیر قانونی به زندان در کشورهای مختلف اروپائی می گذراند و بالاخره از فرود گاه "شارل دوگل " سردر می آورد و از آن تاریخ تاکنون شانزده سال است که در آنجا زندگی میکند و اکنون 69ساله است .در سال 1999 یک روز ماموران اداره مهاجرت برای دادن مجوز اقامت با دفتر و دستک به فرودگاه " شارل دوگل " می ایند تا به او ویزای پناهندگی بدهند وقتی اوراق مربوطه را برا ی امضاء پیش روی کریمی می گذارند او از امضاء کردن امتناع می کند و اظهار میدارد که اسم من مهران کریمی نیست . من "سرآلفرد مهران" هستم !............... و بدین ترتیب او برای بقیه عمر فرودگاه را برای زندگی انتخاب میکند . پزشک فرودگاه می گوید او هروقت که اوراق را امضاء کند میتواند فرودگاه را ترک کند، اما او هنوز به آینده اش اطمینانی ندارد . به هر صورت اودر اینجا احساس خورراحتی  مثل خانه اش ندارد ، جائی که برای مقصود خاصی ساخته شده و هر مسافری در آن گم میشود .   

و او اکنون بدون هیچ اوراق شناسائی زندگی اش را در فرودگاه "شارل دوگل" می گذراند اما مقامات فرودگاه اورا کاملا به رسمیت می شناسند . پلیس با گشاده روئی می گوید او بسیار بی ازاراست و برای ما هیچ درد سری نداردمابا او هیچ وقت مشکلی نداشته ایم هیج زمانی هم برای او در سری درست نکرده ایم . او یک برکت و شگون برای فرودگاه است .

او می گوید : من برای همیشه در اینجا نخواهم بود اینجا برای من یک منزل ابدی نیست ، اما در آن خوشحالم و  احساس زندانی بودن ندارم . من به راحتی اینور و آنور می روم  روزنامه می خوانم و گاهی چیزهائی می نویسم . اما بعضی اوقات دلم برای شهر و خرید از فروشگاه ویا رفتن به سینما تنگ می شود .

مهران گاهی از در فرودگاه برای هوا خوری بیرون می رود اماهیچگاه بیش از سی چهل متر از در خروجی فاصله نمی گیرد . با وجود اینکه فیلمهای مستند زیادی از زندگی او در فرودگاه ساخته شده است اما خود می گوید قصد دارد که زندگی اش را بصورت کتابی بنویسد . با تبسمی می گوید که مایل است به هالیوود برود و بر روی چند پروژه سینمائی کار کند .

اگرچه زندگی در فرودگاه را همیشگی نمی داند اما امید خودرا برای آینده نیز از دست نداده است و همیشه از پنجره پشت نیم کت اختصاصی اش نظاره گر دنیای بیرون است .

میگوید :پرواز های زیادی هرروز از اینجا به امریکا می روند ، رفتن به آنجا نباید کار مشکلی باشد...

بیوگرافی NIGHTWISH

ایده ی نایت ویش در جولای سال ۱۹۹۶ در نیمه شبی وقتی توماس در حال گذارندن شب با دوستانش بود بوجود اومد . اولین آهنگ نایت ویش در اکتبر و آپریل سال ۹۶ طبط شد . در اون موقع روه فقط ۳ عضو اصلی داشت : توماس ٫ تاریا ٫ امپو . ما میخواستیم سعی کنیم و ببینیم که گروه چی کم داره . و اون وقت بود که جوکا به عنوان درامر گروه وارد شد . در آگوست سا ۹۷ گروه برای ضبط کاست به استدیو رفت و اولین نوار و سی دی خودشون رو که اسمش « فرشته ها اول پایین میایند » رو به بازار عرضه کردند . در ۳۱ دسمبر ۹۷ گروه برای توری به کیتی رفت .
با اینکه تو نفر اعضای گروه در ارتش بودند اما گروه به کار خودش ادامه داد تا اینکه فستیوال بزرگی رو در آلمان و فندلاند برگذار کرد . اون موقع بود که نایت ویش آماده بود با خیلی از گروه های آمریکایی و پولدار متال و دارک گوتیک رقابت کنه .
در همون موقع بود که سامی وانسکا هم به عنوان آخرین عضو گروه وارد شد .
کنسرت هایی که نایت ویش تو آمریکای جنوبی ٫ فرانسه ٫ انگلستان و ... گذاشته بود باعث میشد که گروه استحکام بیشتری پیدا کنه . در آپریل سال ۹۸ بود که ساختن کلیپ « نحار » شروع شد . و در آلمان در اولین ماه ۱۵۰۰۰ کپی فروخته شد . با اینکه این تعداد نمیتونست جلوی گروه های آمریکایی رو بگیره اما به هرحال تو اروپا غوغا کرده بود .
و گروه روز به روز بیشرفت میکرد تا اینکه در سال ۲۰۰ بیشترین کنسرت ها رو در اروپا اون برگذار کرد ٫ کنسرت هایی در سوثد ٫ چک ٫ ایتالیا ٫ اسپانیا و خیلی از کشور های دیگه .
و بالاخره در سال ۲۰۰۴ آخرین کنسرت خودش رو به نام « نمو » بیرون داد که فروش فوق العاده ای رو حتی تو آمریکا داشت . به هرحال گروه ۵ آلبوم خیلی موفق داد . فرشته ها اول پایین میایند - اقیانوس زاده - خواب خورشید - ارباب آروز و نمو ۵ آلبوم نایت ویش بود .
به نظر من نایت ویش با اینکه یه گروه اروپاییه و نه انگلیسه و نه آمریکایی خیلی خوب تونست رشد کنه و یکی از کم نظیر ترین گروه ها تو این سبکه دارک گوتیک و متال هست .
پیانو ، گیتار آکوستیک ٫ درامز ٫ گیتار الکتریک ٫ گیتار بیس ٫ ساز های اصلی گروه رو تشکیل میدن .  نایت ویش پایه اصلی گروه هایی مثل اوانسسنس و ویتین تمپلشن ( امیدوارم درست نوشته باشم ) بود . 
با اینکه خود من یکی از فن های اساسی اوانسسنس هستم و میتونم نایت ویش رو بدر اون حساب کنم . به هر حال و با اینکه من یه Anti women singers بزرگ هستم اما نایت ویش و بعد از اون اوانسسنس و امی لی که خواننده ی اوانسسنس هستم برای من جزو اولین یا دومین خواننده های مورد علاقه من هستند . 
نایت ویش با ترکیب صدای یه زن  که اگه اشتباه نکنم تاریا باشه که خواننده ی اصلی هست و مردی که بازم اگه اشتباه نکنم  و تو بعضی از آهنگ ها با تاریا میخونه ( توماس ) به آهنگ ها یه ریتم خیلی قشنگ داده  .
اتاق من که سیستم دالبی سورند ( DALBY SYSTEM ) داره وقتی نایت ویش میزارم دیگه هیچی رو نمیشناسم ٫ ۴ تا اسپیکر قوی تو ۴ طاق اتاق و یکی رو مانیتور من رو دیوونه میکنه .  
ولی حالا جدا از نایت ویش این دالبی خیلی حال میده ٫ دیگه لازم نیست که صدا رو تا آخر بلند کنی ٫ با ولوم پایین از ۴ طرق اتاق صدا میاد و حتی اه یه نفر هم تو اتاق داد بزنه هیحی نمیشنوی . سیستم دالبی با دی وی دی میشه   حالی به حولی ، خیلی محشره .  
بگذریم ولی به هر حال نایت ویش یکی از بزرگترین فن هاش رو داره که منم و خیلی باحاشون حال میکنم ٫ آها راستی یه آهنگ هم دارن که اسم « زیبا و دیو » هست که ساند ترک فیلم ( کارتون ) زیبا و دیو از والت دیزنی هست . الان هم نایت ویش داره رو آلبوم جدیدشون کار میکنن که شنیدم اکتبر ۲۰۰۵ به بازار میاد .
راستی از صدای خواننده زن نایت ویش نگفتم ٫ برین سی دی ش رو بخرین بعد میفهمین من چی میگم .

دنیای گوتیک

بعضی وقت ها با خودم فکر میکنم که مثلا دنیا از اون اول چه جوری بوجود اومد ٫ یا اینکه ما بعد از اینکه میمیریم چی میشیم ٫ یا اینکه دنیا تا کجا ادامه داره .
کی میتونه جواب اینا رو بده ٫ چه آدم های عجیبی بودند که هیچوقت شخصیتشون شناخته نشد ٫ لنین یا هیتلر یا خیلی های دیگه . ما هممون داریم تو یه دنیا زندگی میکنیم که شاید برای هیچکس صورت کثیفش رو نشون نداده باشه ولی واسه من داده ٫ همه ما داریم تو این دنیا که با لایه ای از چیز های قشنگ پوشیده شده بدون توه بهش زندگی میکنیم ٫ دنیایی که هنوز واسه ما شکافته نشده . بین سال های ۱۱۰۰ میلادی تا ۱۳۰۰ میلادی ٫ عصری بود که بهش عصر تاریکی یا قرون وسطی میگفتند . سالهایی که مردم دنیا هیچ وقت آفتاب رو به واقعیت ندیدن ٫ حداقل توی اروپا ٫ سالهایی که تمام دنیا رو ابرهایی گرفته بود که باعث میشد هیچوقت آفتاب مستقیم به زمین نتابه ٫ سال هایی که جزو وحشیترین سال ها بود . بزرگترین جنگ ها که برای از بین برداشتن نسل اقوام مختلف بود . تو انگلستان که پادشاهی انگلستان به اسکاتلندی ها حمله میکرد ٫ جنگ های بزرگی که بین انگلستان و فرانسه بود ٫ طاعون که تمام اروپا رو رفته بود . خرافات هایی که جادوگرها برپا میکردند و کشتن ژان دارک به عنوان یه جادوگر توسط انگلیسی ها ٫ جنگ های صلیبی ٫ همه تشکیل دهنده ی عصری بود به نام عصر تاریکی که دنیا رو از این رو به اون رو کرد . ۲۰۰ سال که خورشید پشت ابر ها بود . تمام اینها هنر و اعتقاداتی رو به اسم هنر وحشی و دنیای وحشی . هنری که به موسیقی و نقاشی گوتیک تبدیل شد . تمام اتفاقاتی که تو تاریخ افتاد و همیشه جوابش برای مردم مجهول بود تو این عصر اتفاق افتاد . دنیای عجیبی که واقعا تفکر بهش تو مغز ما آدمها نمیگنجه ولی چیزی که من باورش دارم ٫ همین دنیای گوتیک ٫ آدم هایی که همیشه لباسهای سیاه یا سفید میپوشیدند و میپوشند . دنیایی که خیلی از فیلسوفهاش به این اعتقاد دارند که روح آدم ها بعد مرگ وارد بدن حیوونا یا آدم های آینده بشه . و یه چیزهایی که تو این کتاب ها خوندم اما خودم دقیقا قبول ندارم اینکه آدم های بد بعد از مرگ جزوی از شیطان میشن و آدم های خوب و نیک جزوی از خدا . 
شاید و  مطمئنا فکر کنین اینجور آدم ها همه دیوونن یا کلی فحش و دری وری به من بدین ولی واقعیت اینکه تمام چیز هایی که هیچوقت تو ذهن آدم ها حل نشد همه جزوی از دنیای گوتیک هست . دنیای وحشی که نقاشی هاش و موسیقیش ممکنه پر از معنی هایی هست که واقعا خیلی از آدم های معمولی هیچی از اون سر در نیارند و نفهمند و همرو دیوونه بدونند ٫ ولی باید دید دیوونه ها کیا هستند ؟ کسایی که ما اونها رو دیوونه میدونیم یه سریشون واقعا دیوونه نیستند و اعتقاد های خودشون رو دارند که برای جامعه غیز قابل پذیزش هست . البته این به عیر از آدم هایی هست که واقعا به خاطر اتفاقایی که تو زندگیشون افتاده دیوونه شدند .
هرچیزی که نمیتونه تو ذهن ما بگنجه جزوی از دنیای گوتیک ( وحشی ) هست و کسایی که به این چیز ها فکر میکنند گوتیک هستند .
زندگی ابدی یعنی چی ؟
مسیح مرد یهودی رو که به او توحین میکرد رو به زندگی ابدی محکوم کرد .
بعد از همیشه ...


بدون شرح !


بدون شرح !

موسسه مالی اعتباری

اگه من جاییزه ی بزرگ موسسه ی مالی اعتباری رو ببرم ٫ ماهی یه ده میلیون ریال رو ببرم میرم دوباره تو همون موسسه سرمایگذاری میکنم که جاییزه ی دفعه ی بعدش رو با میلیون ها امتیازی که از ماهی ۱ میلیون تومن در ماه در اون حساب دارم ٫ رو ببرم .
اگه جایزه ی ده روز سفر به هرکجا بهش رسید ٫ با اون جایزه میرم ده روز قزوین رو میگردم ٫
اگه جایزه ی ۸۰ روز دور دنیا رو برنده شدم با خودم میگم : گور بابای امپریالیزم جهانی ٫ من نمیخوام دین و آیین و ملیتم رو از دست بدم و میرم کاغذ مربوط به جاییزه رو میندازم تو توالت فرنگی خونمون ٫ هی ٫ نه من فرهنگ باخته نیستم ٫ * اصلاحات : میندازم تو توالت ایرانی خودمون و بعد سیفون رو روش میکشم .
خوب با این حساب ٫ یا من ترکم ٫ یا اینکه من یه شیشه الکل متلیک رو سر کشیدم .
میشه یه استدلال دیگه هم کرد ٫ با این حساب یا من احمقترین آدم دنیام ٫ یا اینکه مستم ٫ یا اینکه عاقلترین آدم دنیام ٫
گزینه ی الف و ب و ج که غلطه پس نتیجه میگیریم تو ا‌ُسگلی و من بزرگترین اُسگل کننده ی دنیا هستم ٫ هورا ٫ من بردم
هیچی ولش کن ٫ زیاد جدی نگیرین ٫ ما هممون مثل همیم . فردی میرکوری تو کالج امپریال لندن داروسازی خونده بود اما خودش ایدز گرفت مرد .
۲.جان لنون هی میگفت که با هم دوست باشیم و عاشق باشیم ولی خودش وقتی با عشقش داشت تو منهتن نیویورک پیاده روی میکرد ٫ با شات گان از وسط نصف شد .
۳. هیتلر میگفت من دنیا رو میگیرم ولی آخر دنیا اون رو گرفت .
پس دیدین ٫ همه ی آدم ها بزرگ دنیا حرفای مهمی و با جدیت تمام گفتند و مردم هم جدی گرفتند ولی بعدا همون مردم به این نتیجه رسیدند که جدی نگیرند ٫ پس شما هم جدی نگیرین
فقط جرج بوش هست که هی میره پشت تریبون داد میزنه و میگه سرباز های ما با شجاعت در خط مقدم جبهه میجنگند ولی اصلا هم اینطوری نیست ٫ فقط دارن میخورن و میرن ۴ تا شبه نظامی مقتدا صدر رو میکشند و برمیگردن تو کمپشون و آبجو میخون و جشن میگیرن ٫ آخرش هم ۱ میلیون دلار بهشون میرسه و اون یارو به عنوان سرباز شناخته میشه .
به نظر من بوش باید از سمت خودش کنارگیری کنه ٫ هیچوقت کسی فکرش رو میکرد که تو orkut یه انجمن بسازن که توش بگن : بوش = احمق . و همین دلیل خوبیه که بوش از سمت خودش کنارگیری کنه . و با این قیافه ای که من از جان کری میبینم ٫ اصلا بهتره خودش رو کاندیدای شهر رو روستا کنه .
هیچوقت به این فکر کردین که چرا رییس جمهورهای آمریکا همه زشتن ؟ فقط بیلی بود که خوشتیپ بود .
اصلا بریم سراغ الکل متلیک ٫ فورمول الکل متلیک ٫ CH4O3 هست یا CH3O3 یا هیچ کدوم ؟
جدی نگیرین من میرم صبحونه بخورم .

 

 

he's gone with the wind

کامیار هم رفت !!!
حداقل تا ۴ سال دیگه نمیبینیمش ٫ ۴ سال دیگه !!!
تازه شاید هم بعد از اون هم نبینیمش ! به ریسکش می ارزه ؟
شاید ویزا ندن ٫ شاید بتونه تو اون مدتی که میخواد بیاد ایران بتونه کلی پول در بیاره واسه همین واسش صرف نداشته باشه که بیاد ایران !!!
تا دیروز اصلا احساس نمیکردم اما از همین امروز صبح دوری رو احساس کردم با اینکه شاید هر روز با هم دعوا میکردیم اما الان دلم براش تنگ شده از همین امروز صبح !!!
چقدر مزخرف ٫ همه چیزی که برام گذاشته یه اتاق با یه کامپیوتر با عکس جیم موریسون و چه گوارا ٫ بعد عکس های بچگیاش و یه نقاشی سنگی .
چه روز بدی بود امروز !!!

فیلترینگ

وبلاگ من فیلتر شده نه ؟
تو این اکانت اینترنت که الان دارم استفاده میکنم اینجوریه میرم با بقیه امتحان کنم ولی اگه واسه شما هم نمیاد هیچ کاری نمیتونین بکنین پس آرامش خدتونو حفظ کنین و از داد و بیداد و ایجاد شایعه خودداری کنید .
کاپیتان خودم برابر خودم
ولی جدی باورم نمیشه یعنی من انقدر مهم شدم ؟
ولی امیدوارم تو اکانتای دیگه فیلتر نباشه و با همدیگه دوست باشیم

با عشق همه چی درست میشه !!!

چقدر خوبه همه با هم دوست باشیم . تو خیابون هم میشه همدیگر رو بقل کنیم . به هم گل بدیم . وای چقدر رویائی . به جای اینکه سر تصادف ماشین هامون همدیگر رو بزنیم بیایم همدیگر رو بقل کنیم . بجای اینکه تو مدرسه به هم بگیم دم در وایسا وقتی زنگ خورد همدیگر رو ماچ کنیم یا حتی بجای اینکه موقع انتخابات و این جور چیزا سر حزب های مورد علاقمون دعوا کنیم و همدیگر رو گاز بگیریم به همدیگه شیرنی تعارف کنیم . به جای اینکه زنامون رو ( زن ) صدا کنیم بگیم ( خانومی ٫ عزیزم ) . بجای اینکه واسه تولد دوست دخترامون یه عروسک روتیل کادو بدیم براش یه عروسک خوشگل مامانی بخریم . به جای اینکه سر داداش کوچیکه یا خواهر کوچیکه داد بزنیم ٫ برو گمشو یه لیوان آب بیار ٫ ماچش بکنیم و بگیم ٫ برو آب بیار واست یه تخم مرغ شانسی خریدم . بجای اینکه مشکلات کشورامون رو با فحش و جنگ حل کنیم بیایم به رئیس جمهورامون بگیم آقا ما که ایرانی هستیم واسه فرانسه دوغ آبعلی بفرستیم ٫ فرانسوی ها هم چون ما مسلمونیم برامون آب معدنی بفرتسن .
آخی ٫ نازی چه دنیای قشنگی ٫ نازی کوچولو
همیشه اینجوری باشیم ٫ با عشق همه چی خوب میشه ٫ فقط یادتون باشه که یه وقت بعد از خوردن drink رانندگی و هیچ کدوم از کار های بالا رو نکنین !!!


مرگ

باورتون نمیشه چقدر مردن خوبه !
و مسیح مردی را که تو را مورد تمسخر قرار داده بود به زندگی ابدی محکوم کرد
پس من از مرگ نمیترسم و مرگ ...

WAR CHILD

صدای موشک بارون های شبانه ، که بچه ها رو از خواب بیدار میکرد

صدای بمبارون های پشت سر هم وقتی بچه ها توی مدرسه دارن با هم بازی میکنن

هنوز هم امیدی هست

وقتی که بچه ها این موشک بارون ها رو مثل بازی میبینن و بعد از ظهر وقتی از مدرسه بر میگردند ، پدر و مادرشون ...

بچه های سارایوو ، وقتی که دختر کوچولو آروم خرس کوچیکش رو بغلش کرده و میره به خواب ، بدون اینکه فکر کنه این آخرین رویاش بود .

صدای تیر ها تک تک که سربازای آلمانی دارن تو سر بچه ها خالی می کنند .

همه چیز تموم شده ، سربازای نژاد پرست ، جنایتکار های جنگی

صدای رویدن بچه ها میون بمبارون ها که داره تمام ساختمون های شهر رو نابود میکنه

صدای تق تق پسر بچه ای که داره با اسلحه ای که ماله یه سرباز مرده بود بازی میکنه

وقتی که دختر کوچولو خمپاره ای که عمل نکرده بود رو دستش میگیره

بچه هایی که پشت دیوار ها موندند ، صدای گریه ی بچه هایی که مادرشون رو گم کردند

صدای گریه ی بچه هایی که پشت سیم خاردار ها موندند

صدای فرو ریختن خونه ای که توش بزرگ شده بودند .

صدای جیغ دختر کوچولویی که زیر پتوی اتاقش تنها خوابیده و گریه میکنه و مادرش رو صدا میکنه

صدای دختر کوچولویی که خرسش رو بغل کرده و داره گوشه ی اتاقش رو زمین نشسته و داره تو چشم ها ی کثیف قاتل پدر و مادرش نگاه میکنه

صدای سوختن خونه ی مامان بزرگ تو آتیش

صدای منفجر شدن اتاق مامان بابا

صدای سربازای یوگوسلاوی و آلمان

صدای گیتار برقی

صدای جیغ بچه ها

صدای گریه ی بچه ها تو مدرسه که بالای سر معلمشون که دیگه نفس کشیده وایسادن

صدای پایان

من هم دارم میشنوم ، دیگه صدای بهار وجود نداره ، دیگه صدای تابستون و ریختن برگ های پاییزی وجود نداره

این صدای گیتار برقی های radiohead  بود که تمام وجودم رو گرفته بود.

ولی دیگه صدای هیچ پرستاری هم تو بیمارستان شنیده نمیشه

فقط و فقط صدای پوتین های فاشیست ها و یوگوسلاو های کثیف ، صدای گریه ی بچه ها سارایوو ، صدای گریه ی بچه های لهستان ، بچه های رواندا و...

شاید اینها هیچ فرقی واسه شما نکنه اما واسه من فرق داره !
نمیدونم حالم گرفتست . واسه اون آف لاینه . نمیدونم ٫ یعنی واقعا جدی بود ؟
یعنی چی ؟ منظورش چی بود ؟ نمیدونم ٫ نمیدونم
ـــــــــــــــ
اینجا کسی هست radiohead رو بشناسه یا گوش بده ٫ اگه هست بگه که با هم یه بند بزنیم ٫ من ساز دهنی میزنم ٫ یکی گیتار برقی ٫ یکی درام
اه انقدر دوست داشتم یه band مثل ردیوهد داشته باشم . واقعا گروه فوق العاده ای ٫ یه شبه تمام آرشیو های ت مغزم رو به هم ریخت ٫ مخصوصا آهنگ lucky که واسه یچه ها جنگ خونده  . یه بند که هر آهنگی دوست داشتم میزدم ٫ من عاشق ساز دهنیم .
این بالاییه رو هم از رو شعرش با یه چیزایی از خودم نوشتم ٫ هی ٫ اما هرچی فکر میکنم نمیتونم اون آفلاین رو از یادم ببرم ٫ چی کار کنم ؟ هنوز منظورشو نفهمیدم . 


Photo Gallery