پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

ببین من تو این وبلاگ واسه خودم مینویسم نه واسه شما
پس اینو بدون که هرجور دلم بخواد حرف میزنم
بازم فحش میدم بهشون
پس دیگه اینجا نیا
مرسی

او شادمهر کثافت و اون شاهکار بینش پژوه )٫*¤!٬٫!!٬¤×٬ همشون برن به جهنم
متنفرم ازشون

سوال

نمیدونم ٫ نمیدونم
فکر میکنی که چرا اینجایی ؟
هیچ جوابی نداری
فکر میکنی که چرا زنده ای ؟
هیچ جوابی نداری
واسه چی داری نفس میکشی ؟
هیچ جوابی نداری
چرا داری ظلم میکنی ؟
ولی بازم هیچ جوابی نداری
خدا کیه ؟
هیچی نمیگی
پس بذار بهت بگم تا زمانی که من اینجام برای همیشه منم که حرف میزنم
دستم و میبرم بالا میگم خدایا چرا باید زندگی کنم تو این دنیا ؟ چرا باید گوش بدم به حرفای اونا ؟
ولی بازم صدایی نمیاد
خدا رو فریاد میزنم
ولی بازم هیچ جوابی نیست
هیچی
هیچی ....