پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

چرا ؟

خب چی بگم ؟
چرا من امروز باید برم مدرسه ؟
چون مجبورم
چرا باید اینجا زندگی کنم ؟
چون مجبورم
چرا باید بقیه رو تحمل کنم ؟
چون مجبورم
چرا باید خودخواه باشم ؟
چون مجبورم
چرا باید نفس بکشم ؟
چون مجبورم
چرا من محکوم به زندگی هستم ؟
فقط خدام میدونه
چرا باید من واسه خودم یه خدای دیگه داشته باشم که با همه خدا ها فرق کنه ؟
چون مجبورم
چرا باید فراموش بشم ؟
چون بقیه میخواستن
چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟
چون دلم تنگ شده
چرا ؟
چون این یه مبارزست با دشمن
چرا ؟
چون از همه متنفرم
چرا ؟
چون از این دنیا متنفرم
چرا ؟
چون من یه سربازم که باید با دشمن بجنگم
چرا ؟
چون باید جلوی جبهه کشورم بمیرم
چرا ؟
چون تنهام
چون دیگه دیواری برای نوشتن لحظه های زندگیم نمونده ....
نظرات 4 + ارسال نظر
یاس یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 11:23 http://lovelyrose.blogsky.com/

... چرا من نظر دادم ؟
چون نوشته هات عالیه ...
موفق باشی

اولین قرار چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 14:31 http://1st-gharar.blogsky.com

سلام
خوشحال میشیم شما را در ششمین قرار وبلاگ نویسان بلاگ اسکای ملاقات کنیم
http://1st-gharar.blogsky.com

Y! ID = msebghatollahi

نگین یکشنبه 24 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 18:45

بی خیال برو دنبال زندگیت بچه اینقدر چرا چرا نکن مرز ارا !!

مژگان چهارشنبه 27 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 10:31

تلفن بده من دنیاتو عوض می کنم کیس یو

شما ؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد