پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

فردا فیزیک دارم

الان یه آهنگ خدا دارم از canbean گوش میدم ٫ فکر نمیکردین رپ باز بشم اونم پرشن رپ ٫‌خیلی آهنگ خدایی ٫ تازه خودمم شعر میگم ٫‌آهنگ میسازم ٫ دیگه کم کم میشم یه رپ شاخ اما با این تریپ حال نمیکنم . همین الان رسیدم ٫ کلاس زبان بودم ٫ سواره تاکسی شدم ٫ عقب پراید من نشسته بودم و یه افغانی ۴۰ ساله وسط با یه زنه ٫ افغانیه خفمون کرد ٫ چسبیده بود به آدم ٫ ۱ متر با زنه فاصله داشت‌ ٫ سر پیچا منو میگرفت تا رو زنه نیوفته ٫ آخر مجبور شدم یه چیزی بارش کنم که بره اونور تر بشینه ٫ چه وعضشه ؟
تجریش ٫ پر گدا ٫ کنار خیابون با یه بچه به بقل که ۲۸ ساعت از ۲۴ ساعت خوابه ٫ همه میخوان سر آدم رو کلاه بذارن ٫ تاکسی هم که نرخ نداره ٫ هرکی هرچقدر سر باباشو فروخته همونقدر کرایه میگیره ٫ آخرم مجبوری باهاشون دعوا کنی ٫ ۱ ربع دیر رسیدم سر کلاس ٫ معلم زبانم کلی جک های بی مزه گفت ٫ کلاس ساعت ۹ تموم شد . سریع سوار ماشین شدم و اومدم خونه ٫ تازه فردا امتحان فیزیک دارم همش ۱ ساعت خوندم ٫ شیمی و جغرافی هم هست ٫ تازه یه زنگ هم الافی
چرا اینجوریه ؟
دلم تنگ شده...
نظرات 3 + ارسال نظر
هادی پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 13:40

موفق باشی

ش.ح جمعه 8 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 01:13

فقط زندگی تو اینطور نیست...مال منم همینجوره...

پارمیدا م شنبه 16 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 22:24

امیدوارم موفق باشی.......دوست عزیز........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد