پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

نابخشودنی

امتحانای ترم من شروع شده و درس خوندن هم شروع شده ٫ خیلی دلم میخواست الان برم بم ٫‌اما این امتحانای لعنتی نمیذاره ٫ وقتی زلزله رو شنیدم شکه شدم ٫ باورم نمیشد شهر به اون قشنگی که ۳ بار بهش مسافرت کردم با خاک یکی بشه ٫‌ اون ارگ تاریخی که بم رو مثل شیراز کرده بود مثل تخت جشید ٫‌ چه عظمتی داشت ٫‌ یا اون شهر قشنگش که همه خونه هاش بادگیر داشت ٫ خیلی برام عجیبه ٫ مردم بیچاره اونجا هم دیگه هیچی ندارم از دست بدن ٫‌فقط یه مشت خاک ٫‌ یه مشت جسد
یا نخل زاراش ٫‌ یه عروس وسط بیابونی که هیچی توش نیست تا چشم کار میکنه آسمون ادامه پیدا میکنه با بیابون بدون حتی یدونه درخت ٫‌ دانشجوهایی که اونجا درس میخوندن ٫‌ شهر بم ۹۰۰۰۰ نفر جمعیت داشت که تا حالا ۳۰۰۰۰ نفر اونجا کشته شدن ۳۰۰۰۰ نفر هم زخمی که هر لحظه داره از تعداد زخمی ها کم میشه و به کشته ها اضافه میشه ٫‌ شده مثل جنگ ٫‌ واقعا اسفناک ٫ فکر کنین یه زلزله ی اینجوری تهران بیاد همینجوری به زمان ۱ دقیقه و ۶.۷ ریشتر ٫ اگه تهران زلزله ای اینجوری خراب کنه دیگه مردم چی کار میخوان بکنن ٫ مطمئنا اون موقع دولت وشکست میشه و پایه هاش از بین میره مردم هم که کنار خیابون میمیرن ٫‌ دیگه نه تهرانی وجود داره نه ایرانی ٫ ایران ما امروز بعد از بم دیگه میشه گفن نیمی از فرهنگ قدیمش رو که خارجی ها فقط به خاطر اون مارو یه کم آدم حساب میکردن هم از بین رفت برای همیشه ایران با ایران خداحافظی کرد .

من بلافاصله بعد از تموم شدن امتحانام میرم بم ٫ شاید از ۲۰ دی من یه هفته ای نتونم وبلاگم رو آپدیت کنم . ایران تموم شد ٫ ایرانی از اون فرهنگ دیگه وجود نداره ٫ برای خودم و همه متاسفم .
ای کاشاین زلزله یه کم قبل از امتحانا میوفتاد تا من تو این لحظه اونجا بودم ٫‌ زندگی با یه زمین شناس آدم رو مجبور میکنه که باهاش تمام ایران رو بگرده و همه ی بدبختی ها ی مردم و فاجعه ها رو ببینه
برام دعا کنین
برای مردم بم هم دعا کنین که کمک ها به دستشون برسه


صدا داره از پشت دیوار میاد
صدای یه دختری که داره پیانو میزنه
یه چیزی توی راه هست
صدادی پیانو داره تند تر و تند تر میشه
میتونستم بفهمم داره چه آهنگی رو میزنه
something in the way
hhhhhhmmmmmmmmmm
something in the way
hey
hmmmmmmmmmmmmmm
زمان برام تند میگذره
دیوار من یه خشت دیگه میخواد
بازم صدای توپ و جنگ داره آزارم رو میده
مادری روی فرزندش افتاده و از اون محافظت میکنه
یه چیزی توی راه
صدای کرت و پیانو آروم و آرومتر میشه
تا لحظه ای که ناپدید میشه
من رو به خاک بسپار
نابخشودنی

نظرات 6 + ارسال نظر
کاوه دوشنبه 8 دی‌ماه سال 1382 ساعت 14:03 http://ahah.persianblog.com

واقعا درد آوره

نگین دوشنبه 8 دی‌ماه سال 1382 ساعت 18:07

کار خوبی می کنی ولی باید مواظب باشی ... اره ایران ما هم رفت ... دیدی ... موفق باشی ;)

[ بدون نام ] دوشنبه 8 دی‌ماه سال 1382 ساعت 21:05

مگه من این همه التماس نکردم که بگی اهنگارو از کجا اوردی):

ببخشید اما شما کی هستین ؟
من‌آدرسی از شما ندارم که آدرس آهنگ رو بهتون بدم
یا آدرس وبتونو یا ای میلتونو بدین که من آدرس رو بدم
و آدرس رو به کی باید بدم
لطفا اینارو بگین منم آدرس رو بهتون میدم
موفق باشین
التماس و این حرفا نداریم که یه آدرسه دیگه

بنفشه سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 13:06 http://noorafkan89.blogspot.com

خیلی بد بود.. منم عاشق نیروانام.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 19:33

سلام خوبــــــــــــــــــــــــــــی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من همونم که ادرس میخواستم (ادرسه اهنگا)
خوب لطفا اگه میشه به این ادرس بدی ممنون میشم bye
mersi

اسیـــــــــر چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1382 ساعت 07:46 http://del-sepordeh.blogsky.com

سلام دوست عزیز...وبلاگ زیبایی داری...برات ارزوی موفقیت میکنم اگر مایل بودی به کلبه حقیر ما هم تشریف بفرمایید ..
البته اگر افتخار بدین و ما رو قابل بدونید.
یــــا ابــــو الفضـــل.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد