تو یه خواب راحت ٫ تو یه خونه قشنگ و گرم ٫ مثل یه بهشت تو هوای سرد ٫ یه جای راحت داری برای زندگی . هوا اونقدر سرده که تا مغز استخون نفوذ میکنه . آسمون قرمز تو یه شب تاریک . بیرون آسمون سیاه سیاه . مثل یه چیز که کل دنیا رو پوشیده باشه .
کوه تاریک شده ٫ صدای سوز برف با صدای گیتار آکستیک قاتی شده ٫ احساس میکردم که دیگه همه چیز تموم میشه ٫ صدای نفس پینک فلوید روحم رو گرفته ٫ آروزی روزی رو داشتم که هیچ کس به غیر از خودم تو دنیا باشه ٫ یه زمستون سرد ٫ خونه های شهر خالیه خالی ٫ خیابونایی که یه زمانی پر از ماشین بود فقط با کاغذ پاره ها پوشیده شده ٫ هیچ صدایی جز باد نمیاد . فریاد ساکت ٫ فقط یه واکمن میخوام با یه نوار پینک فلوید ٫ یه دیوار از نفرت ٫ یه دیوار از آرزوی تنهایی ٫ تو یه شهر خالی ٫ یه شهر تاریک و ترسناک ٫ فقط میخوام فریاد بزنم ٫ فریاد
با آهنگ های پینک فلوید پرواز کنم ٫ حسی رو که همیشه آرزو داشتم ٫ آهنگایی که فقط میخوام تنهای تنها تو تاریکی شهر فریاد بزنم ٫ یه آجر دیگه .
یه زندگی کثیف ٫ تنها کار فرار از درس بود ٫ فرار از تنبیه های معلم ٫ فرار از زندان درس و مشق
فرار از زندانی که فقط باید عقاید دیگران رو قبول کنی ٫ شستشوی مغزی ٫ زمانی که چندین نفر آدم مثل موش آزمایشگاهی روت آزمایش میکنن ٫ باز هم آجری دیگر بر فراز دیوار نفرت من
صدای پیانو توی گوشم میپیچه ٫ صدای باد ٫ احساس یه زندان فراری از کشوری که تما نیرو هاش رو برای دستگیری اون آماده کرده ٫ یه زندان سیاسی که تما کشور بر زدش هستن ٫ یه آدم که فقط برای بیان حرفش زندگیش رو ازش گرفتند ٫ تنها فرار تنها چیزه ٫ و باز آجری دیگر بر دیوار نفرت من
خنده های دیوونه وار ٫ خنده های مضحک
تصویر کارتر ٫ عرفات ٫ هیتلر ٫استالین توی ذهنم مرور میشه ٫ و بمباران های جنگ جهانی دوم
جنگ تمام دنیا رو گرفته ٫ تنها احساست آزادیه ٫ نمیتونی درک کنی ٫ فقط از دست آلمانا باید فرار کنی ٫ مثل یه یهودی ٫ مثل پیانیست و بز آجری دیگر بر دیوار نفرت من
اما همه چیز تو یه ذهن من میگذره ٫ یه پسر ۱۵ ساله ٫ یه دنیا جلوی چشماش هست از کثافت ٫ از نا امیدی ٫ همه اینها فقط آجر هایی بود بر دیوار نفرت من ٫ یه دنیا که همش جنگ جنگ جنگ ٫ همش مرگ ٫ همش نفرین و لعن
هیچوقت نتونستی مثل من فکر کنی ٫ فقط خشتی دیگر بر روی دیوار
مادر قلب اتمی ٫ ضربه ی نهایی ٫ نیمه ی تاریک ماه ٫ دیوار ٫ خوک های بالدار ٫ ای کاش اینجا بودی ٫ همه دیواری رو میسازه از نفرت
فقط یه صدا
خداحافظ آسمان آبی
tell me somthing
we don't need know education
we don't need to control
hey teacher leave the kids alone
یا حق
با وبت حال کردم
چه لحظات نازی ... منم می خوام :) منم دیوار می خوام
فقط یه جا می خوام تا می تونم جیغ بکشم همین ..
درود بر تو...مانند همیشه حرفهای مینویسی و نگاره میگزاری...برای نخستین بار هم با گروه بیتلها که تنها نامشان را شنیده بودم به وسیله وبلاگ تو آشنا شدم..سپاس...راستی باورت در مورد انتخابات چیست؟
سلام اقا جردن
من اهل جنگ و سیاست و این حرفا نیستم الان فقط دوست دارم تو دنیای پاک خودم باشم....
ولی احساساتت قشنگ بود
شاد باشید
صلح در تمامی جهان پایدار باد....به اون تصاویر شارون رو هم اضافه کن ....و به جاش تو ذهنت تصویر زیبای ادوارد سعید رو بذار....