پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

چند سخن پند آموز

معمولا آدما واسه چی خود کشی میکنن ؟
مسئاله ای که ذهن منو مخدوش کرده . به نظر من بدلیل اینکه احساس کمبود عشق میکنن . احساس اینکه برای جامعه بی فایده هستند و خیلی چیز های دیگه
اما این مسئاله فراتر از این چیزاست
به نظر من نویسنده که زیر دست این سردبیر پوسیدم خود کشی اصلا چیز بدی نیست
ببینم آخه انسان عاقل تا این حد که خودش احساس کنه برای جامعه بودن نبودنش فرقی نمیکنه قتی خودش هم میدونه چرا خودش رو نکشه ؟
اما اینکه چجوری خودت رو بکشی مهمه
اگه برای عشق میخوا خود کشی کنی بهترین حالت اینمه که از ساختمون خودتو پرت کنی پایین چون کلاسش از تمام حالات دیگر بیشتره . من اصلا شوخی نمیکنما
به نگین هم تسلیت میگم و براش واسه این اتفاق متاسفام ( از صمیم قلبم )
اما چرا دم که میخواد خودشو تباه کنه یه جوری تباه نکنه که دیگه کثافت کاری راه بیوفته
من جایه هر کسه دیگه بودم اول میرفتم بالا ساختمون یه کم فحش خوار مادر به اونایی که ازشون متنفرم میدادم بعد خودمو پرت میکردم پایین
حداقل حرف دلم رو زدم و مردم . اینجوری هم خودت راحتی هم دیگران بهت افتخار میکنن
میگن آدم شجاعی بود که از اون کسایی که ازشون متنفر بود ابراز احساسات کرد
برای من خودکشی یه پرستیج داره
اصلا هم شوخی نمیکنم
روز جهانی ایدز هست پس اگه خواستیم خود کشی کنین خشگل خودکشی کنین کثافتکاری نشه همه ایدز بگیرن ( متشکرم )
اگر هم فکر میکنی من دیوونم ٫ فکر کن اما دقت کن هر کسی یه نظری داره
آزادی فکر کنی من احمقم اما معلومه که احمق نیستم .
من از انگلیس متنفرم
میفهمی ؟
خب ٫ دیگه چی دارم بگم
آقا من از دبیر زیست ٫ پرورشی ٫‌ ادبیات فارسی ٫‌ متنفرم . دیگه اینجا هر چقدر فحش بخوام بهتون میتونم بدم ؟
نه ؟
خودمو آدم احمقی میدونم که دارم دانش آموز این آدمای احمق هستم
برای خودم متاسفام
خب
داشتیم از خودکشی میگفتیم
تعجب نداره که !!! تو این دوره و قرت ۲۱ خودکشی یه امر طبیعیه
زمانی که احساس کردم آدم احمقی هستم اون موقع میتونی مراسم خود کشی منو تو خیابون بخارست ببینی
حال من اینو میگم یاسی و همه دوستام فکر میکنن واقعا دیوونه شدم
نترسینا !!‌جون کیان نترسین من خطرناک نیستم
از همین جا میگم هر کسی خواست خود کشی کنه فقط تو خیابون بخارست باید خودکشی کنه
از اون برج های خشگل اون خیابون
زنده باد ارنستو چه گوارا
زنده باد خودم
معذرت میخوام سرتونو درد آوردم
یه کم زد به سرم
نظرات 7 + ارسال نظر
کاوه یکشنبه 9 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 21:21 http://ahah.persianblog.com

به نکته ی خیلی مهمی اشاره کرده بودی

نچ
من ترجيح ميدم برم وسط اوتوبان وايسم . ولم کن . د ولم کن بذا برم . جان شما نميشه ... D:

هذیان گو دوشنبه 10 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:46 http://hazian.persianblog.com

سلام دست نوشته زیبایی بود اما شما خیلی نا امیدی نوشتی ....تا شقایق هست زندگی باید کرد...به ما سری بزن

نگین دوشنبه 10 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 14:31 http://yelena.blogsky.com

ممنونم ولی هنوز نمرده که تسلیت بگی:))

.... دوشنبه 10 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 16:57

اصلا سرد درد آور !!نبود خیلی هم درست و منطقی!!! بود....وضمنا جالب D:

سید علی رجبی سه‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 17:37 http://shayeh.com

خب این کیان خل ما را خیلی ها اینجا تحویل گرفتند انقدر ناامید است که هی فقط در مدرسه حرف خودکشی می زند به دادش برسید

ققنوس پنج‌شنبه 13 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 16:01

خطرناک نیستی ولی دیوونه شدی ... شایدم من شدم که این جور اتفاقا اینجوری داغونم میکنه ... شایدم تو بی تفاوت شدی ... نمی دونم ....اصلا نمی دونم ... نمی خوام هم بدونم...حالم بده :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد