پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

و ...

میخوام قهرمان تو باشم
میخواستم باهات برقصم
میخواستم برم و هرگز پشتم رو نگاه نکنم
در شاهراهی بود که فقط بیابان دیده میشد    
اشک در چشمانش جمع شده بود
هرگز از من نپرس
میخواهم فرار کنم
اجازه بده قلبم آزاد شه
اجازه بده برای همیشه برم
مادر برای همیشه خدانگهدار
پدر برای همیشه به دنیا میسپارمت
میخواهم برای همیشه برم
پشت در هایی بسته
پشت دیواری سنگی
و پشت هر آنچه از آن متنفر بودم
میخواهم گرمی دستانت را حس کنم
میخواهم لب هایت را حس کنم
و برای همیشه به رویا میسپارمت
رویایی که همیشه در ذهنم خواهد بود
و وقتی به پرواز در خواهم آمد تو تنهای تنهایی
برای همیشه دوستت دارم
عکس های آتش گرفته در باد رها میشوند
زمانی برای خدا حافطی
زمانی برای حس کردن قلبت
و زمانی برای فهمیدن مزه لبهایت
برای همیشه
برای همیشه دوستت دارم
و میخواهم قهرمانت باشم
این را بر روی تکه دفتر خاطراتش نوشت
اشک ها جاری شدند
و ...
نظرات 4 + ارسال نظر
یگانه چهارشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 21:06 http://yekiyedoone.blogsky.com

زیبا بود! مثل هیجان پیش از عشق....
پایدار باشی و آبی...

لیست وبلاگهای فارسی بلاگ اسکای چهارشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 21:40 http://user.blogsky.com

http://user.blogsky.com
دوست عزیز سلام
لطفا به وبلاگ (لیست وبلاگهای فارسی بلاگ اسکای ) رفته و وبلاگ خود را در گروه مناسب به ثبت برسانید.
لطفا این مطلب را به دوستان دیگر نیز اطلاع داده.
با تشکر.
(اطلاعات بیشتر : http://explorer.blogsky.com)

پویا(اعترافات یک متهم) پنج‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 04:53 http://pouyaa.persianblog.com

حیدونی که همیشه با این تریپ لیریکا حال میکنم ...

همایون پنج‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 05:23 http://homayoon.blogsky.com

بابا ایووووول..
این همون شعره انریکو دیگه؟
خیییلی باحال بود. باهات حال میکنم.
خوش باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد