پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

Happy birthday darling

میدونم که خیلی دیر شده اما نیمتونستم ۱۲ خرداد
یه سال پیش من همین روزا من اینجار و درست کردم
با اینکه وقت زیادی رو از من میگرفت ولی با جون و دل اینجا مینوشتم و واقعا جایی بود که خوشحالی و غم و غصه هام رو توش بگم ٫ هر روزش یه خاطره بود . ۱۶۲ روز توشتن تو ای وبلاگ برای من واقعا مهم بود ٫ دوستهایی که پیدا کردم و خیلی چیز های دیگه .
اما مهمتر از همه این بود که اگه من اینجا رو نداشتم ٫ مطمئنا دیوونه میشدم
جایی بود که هر چی دلم میخواست توش می نوشتم ٫ همین خوشحالی ها و ناراحتی ها بود که روحم رو تسکین میداد .
شاید باورش سخت باشه اما مثل یه همراز بود ٫ هرکسی که اینجا رو میخوند از چیز های باخبر میشد که شاید نزدیکترین آدم به من هم اینها رو نمیدونست .
به هر حال با همه چیزش یکی از بهترین چیز هایی که تو عمرم داشتم این بود .
حالا که وبلاگ پسری با کفشهای جردن یه ساله شده چه خوبه براش یه جفت کتونی نوع بخریم  . اصلا احساس خوبی ندارم اما باید به ظاهر خوشحال باشم ٫ میتونم ؟

Happy birth day Donald

آدما دو دسته اند :
۱. آدمای احمق که ۹۵ ٪ آدمای روی زمین رو تشکیل میدن
۲. آدمای عاقل که فقط ۵ ٪ آدمای روی زمین رو تشکیل میدن
خوب با این حساب میتونیم بگیم که اون ۵ ٪ میشن آدمای احمق و بقیه میشن آدمای عاقل که ۹۵ ٪ رو تشکیل میدن
میتونیم اینو هم بگیم که چون ۹۵ ٪ آدمای احمقی هستند پس اون ۵ ٪ رو آدمای احمقتر تشکیل میدن چرا ؟ چون اون ۵ ٪ چجوری میتون بین ۹۵ ٪ از مردم دنیا عاقل بمونن ؟ و ادعای عاقلی کنند ؟!!!!
آره درسته ٫ حال میکنین قدرت استدلال رو ؟
حالا میخوام بهتون ثابت کنم که روانپزشک ها خودشون از روانی ها روانی تر هستند
دو دلیل براش میارم :
۱. خوب یه روانپزشک که همیشه با روانیا سر و کار داره چجوری میتونه عاقل باشه ؟
۲. ببینم روانپزشک ها دیوونن چر ا ؟ چون اگه آدم عاقل بود که نمی رفت روانپزشک بشه و با روانیا سر و کار داشته باشه که خودشم روانی بشه ؟!!!!!
میخوای قبول کن میخوای قبول نکن
یا من یه شیشه الکل متلیک رو با یه شیشه اسید کلریدریک قاتی کردم و سر کشیدم
شایدم داری با انگشتات با لبت ور میری مثل دیوونه ها
خوب اینم یه دنیاییه دیگه
Happy birth day Donald duck

KIAN reloaded

من برگشتم با اینکه خیلی ها ازم خوششون نمیاد ولی خودم خواستم تا برگردم
و برمی گردم با یه عالم حرفای تکراری
خوب اینم یه اینترسته

دوستتون دارم

من همتونو دوست دارم
اونم چقدر ؟
اندازه ی یه حپه قند 
 ...
بهترین دوستم رو که خودش میدونه اونم دوست دارم
چقدر ؟
نصف اون چیزی که خدا رو دوست دارم
...
کی میدونه من با جرج بوش از طریق چند نفر دوستم ؟
از طریق ۶ نفر 
اما چقدر دوستش دارم ؟
a little bullshit
...
کی میدونه که من با امام زمان از طریق چند نفر ارتباط دارم ؟
از طریق ۶ نفر
...
میدونی من با پسر عموی بابات دوستم ؟
چه جوری ؟
از طریق ۶ نفر
...
من همه ی دنیا رو از طریق ۶ نفر میشناسم
چه باحال
...
به داداش هیتلر گفتم : خیلی داداش بی مرفتی داشتی
داداش مامان پسر عموی خاله ی چرچیل رو تو پارک ملت دیدم
خیلی باحاله


بچه ها خداحافظ
من دیگه نمینویسم

« So hot in the whisper « part 2

نمیدونست کجا باید بره ٫ چی کار باید کنه ٫ تو یه هرگوشه پارک پر از سرنگ مواد مخدر و سیگار بود  ٬ my december لینکن پارک بود که زمزمه میکرد ٬ اشک نفرت تو چشماش جمع شده بود ٫ یه جوون حدود ۲۳ ساله نزدیکش شد ٫ و در کنارش شروع به راه رفتن کرد ٫ نزدیکش شد و گفت : هروئین پکی ۲۵۰ تومن . برگشت و نگاهش کرد ٫ یه جوون با یه لباس ژولیده بود ٫ به راهش ادامه داد و زیر لباش فحش میداد ٫ رفت و رو یه نیمکت کنار یه دختر دانشجو که داشت برگه هاش رو زیر چترش ورق میزد نشست ٫ به هیچ چیز فکر نمیکرد جز صدای شیر شیر بارون ٫ یه لحظه یه نفر با یه صدای آروم صداش کرد و گفت : شما دو نفر با هم چه نسبتی دارین ؟ آهای تو مگه خواهر و مادر نداری ؟ اونم بلند شد و یه مشت زد تو دهن اون یارو ٫ و فریاد زد : نه ندارم ٫ چی می گی ؟
به سرعت پلیس پارک اومد و اونو گرفت و سریع بردنش پاسگاه ٫ تو وجودش احساس میکرد ٫ یه کم سبک شده ٫ تو یه پاسگاه هرچی میگفتن هیچ جوابی نمیداد ٫ وسایلش رو گرفتن و زندان انفرادی یه روزه رفت . فردای اون روز سرباز اومد کنار در و در سلولش رو باز کرد رفت تو اتاق اصلی و بدون اینکه سلام کنه با صدای خشک گفت : آزادم ؟ میخوام خودم برم ؟ هیچ جا نمیام ٫ اگر هم دوست دارین میتونین وسیقتونو بگیرین و همینجا بمونم ٫ پدرش با فریاد و داد از اون میخواست که برگرده ٫ به سمت ماشینشون رفت و سوار شد ٫ یه نوار برداشت و پیاده شد .
پدرش هم بدون هیچ اسراری به راهش ادامه داد و ازش جدا شد ٫ دیگه هوا کاملا تاریک شده بود ٫ رفت توی همون پارک ٫ روی نیمکت دراز کشید ٫ هوا خیلی سرد بود و پارک هم خلوت خلوت بود به جز معتاد هایی که گوشه و کنار پارک مواد تزریق میکردند یا الکلی هایی که مثل دیوونه ها با خودشون حرف میزندند و زنای فاسد .
یه آسمون نگاه میکرد و برای اینکه سرما رو فراموش کنه با خودش
my december رو زمزمه میکرد . کم کم همه چی تاریک شد و خودش رو تو یه خونه دید ٫ تاریک و ساکت بود ٫ تو اون خونه حرکت کرد ٫ و فقط صدای برنامه ی تلویزیون بچه ها رو میشنید که آواز میخوندند ٫ همه جا به هم ریخته بود و نور تلویزیون سو سو میکرد ٫ جلوتر که رفت زمین خونه رو پر از سرنگ های استفاده شده و شیشه های الکل میدید . در حمام رو باز کرد و یه جسد که تو وان حموم که پر از خون بود خوابیده بود ٫ سرنگ مواد مخدر تو درستش مونده بود و به سقف خیره شده بود ٫ یه جسد که کاملا شبیه خودش بود . نزدیکتر که شد و صورتش رو دید ٫ یه صورت بود که در اثر تیغ زدن مو های صورتش ٫ مو های ابروش و سرش پر از خون شده بود ٫ خون و خون ٫ یه صدای عجیب پیچید تو ی گوشش ٫ یه موج کوتاه ٫ انگار تو اتاق موج قرار گرفته و داره شکنجه میشه .
یه آدم عجیب رو دید که باهاش میگه با من بیا ٫ با من بیا و بعد بدن بدون گرما و بدون جون خودش رو دید که روی زمین افتاده ٫ چهره ی اون دختر تو کلاس زبان ٫ پدر ٫‌ مادر ٫ و خواهر کوچیکش که از همه بیشتر دوستش داشت .
از جسد خودش دور شد و دور شد تا تو تاریکی مطلق قرار گرفت . یه کاناپه ی یه نفره و یه تلویزیون روشن و یه کنترل ٫ همه ی اینها تو اون تاریکی بود .
و صدای خفه ی بازی بچه ها ...

a little bullshit of the mutherfucker war behind the wall

صدای زنگ تلفن ٫‌ گریه ی اون بچه که داره مادرش رو صدا میکنه
صدای آلمانیا که دارن عقب نشینی میکنن شنیده میشه
بوم !
هیچ کس خونه نیست ؟
آلمانیا ی کثیف
یه تیکه کثافت گاوین فاشیست ها
بوم !
کسی خونه نیست ؟؟؟؟؟
نمیخواین صدای آزادی رو بشنوین ؟
نه هیچ کس خونه نیست
صدای گیتار آکوستیکی که پینک میزنه
وسط صدای گریه ی اون بچه و بمبارون های توپ خونه های فاشیست ها
وسط جیغ اون زن
وسط خالی کردن آخرین گلوله تو سر اون بچه ی شیر خور
اما هیچوقت نقاشیا ی بچگیام رو یادم نمیره که همش تصویری از جنگ بود
تصویری از مرگ بود
و میخوام دونه دونه ی شما فاشیست ها رو بریزم تو کوره های آدم سوزی
میخوام هیتلر بشم ! فاشیست !

my december

This is my December
This is my time of the year
This is my December
This is all so clear
This is my December
This is my snow covered home
This is my December
This is me alone

And I
Just wish that
I didn't feel
Like there was
Something I missed
And I
Take back all
The things I said
To make you
Feel like that
And I
Just wish that
I didn't feel
Like there was
Something I missed
And I
Take back all the
Things I said to you

And I give it all away
Just to have somewhere
To go to
Give it all away
To have someone
To come home to

This is my December
These are my snow-covered trees
This is me pretending
This is all I need

And I
Just wish that
I didn't feel
Like there was
Something I missed
And I
Take back all
The things I said
To make you feel like that
And I
Just wish that
I didn't feel
Like there was
Something I missed
And I
Take back all the things
I said to you

And I give it all away
Just to have
Somewhere to go to
Give it all away
To have someone
To come home to

This is my December
This is my time of the year
This is my December
This is all so clear

And I give it all away
Just to have somewhere
To go to
Give it all away
To have someone
To come home to

show must go on

فضا های خالی
برای چی ما زندگی میکنیم ؟
حدس میزنم که امتیاز ها رو میدونیم
آیا هیچ کس میدونه ما واسه چی نگاه میکنیم ؟
آره درسته این همون آهنگ معروف show must go on از queen هست
و یه شاهکار که برای همیشه پایدار میمونه
حیف که فردی مریکوری زود طرفداراش رو رها کرد وگر نه امروز ...
برنامه باید ادامه پیدا کنه


The Show Must Go On Lyrics

Sponsored Link: 100% Legal MP3 Downloads

Empty spaces - what are we living for?
Abandoned places - I guess we know the score..
On and on!
Does anybody know what we are looking for?

Another hero - another mindless crime.
Behind the curtain, in the pantomime.
Hold the line!
Does anybody want to take it anymore?

The show must go on!
The show must go on!
Inside my heart is breaking,
My make-up may be flaking,
But my smile, still, stays on!

Whatever happens, I'll leave it all to chance.
Another heartache - another failed romance.
On and on!
Does anybody know what we are living for?
I guess I'm learning.
I must be warmer now..
I'll soon be turning round the corner now.
Outside the dawn is breaking,
But inside in the dark I'm aching to be free!

The show must go on!
The show must go on! Yeah!
Ooh! Inside my heart is breaking!
My make-up may be flaking!
But my smile, still, stays on!
Yeah! oh oh oh

My soul is painted like the wings of butterflies,
Fairy tales of yesterday, will grow but never die,
I can fly, my friends!

The show must go on! Yeah!
The show must go on!
I'll face it with a grin!
I'm never giving in!
On with the show!

I'll top the bill!
I'll overkill!
I have to find the will to carry on!
On with the,
On with the show!

The show must go on.

وای دلم کلی تنگ شده واسه هد بنگ
اونم باچی ؟ نیروانا
اصلا ادعای متال بازیم نمیشه اما عاشق نیروانام
از متال بازا هم اصلا خوشم نمیاد
متالیکا : مذخرف
سلیر : مذخرق
و ...
فقط نیروانا و اسلیپکنات
عاضشق صدای نیروانا هستن
پوستر غم زده اش که داره تو دوربین نگاه میکنه تو دیوار اتاقمه