پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

قهرمان - فراز دوم

اجازه بده قهرمان باشم

ای کاش می رقصیدی

ای کاش می رفتی و هرگز پشت سرت رو نگاه نمیکردی

ای کاش گریه میکری

ای کاش من رو توی قلب نگه می داشتی

ای کاش میترسیدی وقتی لبهات رو احساس میکردم

ای کاش میخندیدی

به من بگو

و حالا ای کاش میمردی

و تنها کسی که دوستت داشت رو تنها میذاشتی

من رو تنها روی دست هایت نگه دار

من میتونم قهرمان تو باشم

من میتونم بر روی درد هایت بوسه بگذارم

و میخوام با تو بایستم برای همیشه

ای کاش بهم فحش میدادی

که تو بخوای برای من باشی برای همیشه

ای کاش دروغ میگفتی

ای کاش من رو از یاد می بردی

فرشته ی من ٫‌ برای همیشه باختم

دوست نداشتم تو قهرمان باشی امشب

من میتونم قهرمان تو باشم

میتونم بر درد هایت بوسه بزنم

و تو میتوانی من رو از خودت دور کنی

فقط میخوام نگهت دارم

میخوام قهرمان تو باشم

و برای همیشه قهرمان تو

نظرات 1 + ارسال نظر
بهروز وثوق جمعه 28 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 15:03 http://vosogh.blogsky.com

سلام
از چیزی نترس از چیزی که باید بترس عشق فقط عشق
به من هم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد