میخوام قهرمان تو باشم
میخواستم باهات برقصم
میخواستم برم و هرگز پشتم رو نگاه نکنم
در شاهراهی بود که فقط بیابان دیده میشد
اشک در چشمانش جمع شده بود
هرگز از من نپرس
میخواهم فرار کنم
اجازه بده قلبم آزاد شه
اجازه بده برای همیشه برم
مادر برای همیشه خدانگهدار
پدر برای همیشه به دنیا میسپارمت
میخواهم برای همیشه برم
پشت در هایی بسته
پشت دیواری سنگی
و پشت هر آنچه از آن متنفر بودم
میخواهم گرمی دستانت را حس کنم
میخواهم لب هایت را حس کنم
و برای همیشه به رویا میسپارمت
رویایی که همیشه در ذهنم خواهد بود
و وقتی به پرواز در خواهم آمد تو تنهای تنهایی
برای همیشه دوستت دارم
عکس های آتش گرفته در باد رها میشوند
زمانی برای خدا حافطی
زمانی برای حس کردن قلبت
و زمانی برای فهمیدن مزه لبهایت
برای همیشه
برای همیشه دوستت دارم
و میخواهم قهرمانت باشم
این را بر روی تکه دفتر خاطراتش نوشت
اشک ها جاری شدند
و ...
زیبا بود! مثل هیجان پیش از عشق....
پایدار باشی و آبی...
http://user.blogsky.com
دوست عزیز سلام
لطفا به وبلاگ (لیست وبلاگهای فارسی بلاگ اسکای ) رفته و وبلاگ خود را در گروه مناسب به ثبت برسانید.
لطفا این مطلب را به دوستان دیگر نیز اطلاع داده.
با تشکر.
(اطلاعات بیشتر : http://explorer.blogsky.com)
حیدونی که همیشه با این تریپ لیریکا حال میکنم ...
بابا ایووووول..
این همون شعره انریکو دیگه؟
خیییلی باحال بود. باهات حال میکنم.
خوش باشی.