پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

یه دیوونه +‌یه دیوونه = یه گاه

: الو
: بفرمایین
: لطفا وصل کنید مشترکین ٫‌آقای ترک زاده
:‌اشتباه گرفتین
: داخلیشون چنده خانوم؟
: خانوم محترم اشتباه گرفتین ٫‌اینجا اداره نیست
: یعنی اونجا ۴۵۶۹۸۳۱ نیست؟
: نه خانوم یکی از شماره ها رو اشتباه گرفتین
: میشه بگین کودوم شماررو؟
: شماره ی ۹ رو
: خب ٫ چرا اینجوری حرف میزنی؟ خب اشتباه گرفتم آدم که نکشتم
:‌عجب پررویی هستی ٫ زنیکه بی تربیت ٫ تلبکاری؟
: آره طلبکارم ارث بابام رو میخوام در ضمن پر رو هم خودتی
:‌ زنیکه ی آکله
(‌ تلفن قطع میشود )
ساعت ۱۰ :‌۲۸ تا ۱۰ :‌۲۹
:‌ الو بفرمایید
: مثل اینکه دوباره اشتباه گرفتم
: بله اشتباه گرفتی
: خانوم ٫‌من خواهر آقای گل چهره هستم ٫‌اگر فکر میکنمی غریبه هستم اشتباه میکنی
: خانوم محترم ! عرض کردم اینجا اداره نیست
: هی زنیکه ی الاغچه اگه فکر میکنی میتونی داداش منو از راه بدر کنی گور خوندی
: خفه شو
: هوی زنیکه بی در و پیکر نذار سرتو بکنم تو چاه توالت همسایه بقلی ها
: خانوم من از شما عذر میخوام ٫‌ولی اشتباه گرفتید
: باشه ٫ خوشم میاد که حالیت میشه ولی خیلی بی شخصیتی ٫‌من خواهرشم
( تلفن قطع میشود )
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد