پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

شیرین و فرهاد

۱. برگرفته از خودم و دختری با کوله پشتی تو اتوبوس
۲ . نمیخوامن بد آموزی باشه . از دید کودکان ۱ ساله تا ۱۲۰ ساله دور بمونه
.....................................................................................
شیرین : خفه شو پدر سگ
و فرهاد لیوان فرانسوری را پرت کرد به طرف شیرین ٫ شیرین سرش را پشت دستهایش پنهان کرد.لیوان خورد به دیوار و با صدای سختی شکست.
شیرین فریاد زد : پدر سگ بی پدر مادر ٫ چرا سرویس لیوان منو ناقص کردی؟
فرهاد گفت : زنیکه ی.......... ! یه بار دیگه به پدر و مادر من فحش بدی ٫ زبونتو با دست هام میکشم بیرون.
شیرین گفت : اوهوی ٫ مردم بیایین تماشا ٫ پسر شایسته ی سال انتخاب شد. نکبت ملوک ! از کی تا حالا با پدر مادر شدی؟واسه ما چسی نیا.اگر من نبودم ننه بابات به اون روی نحست ناگاه نمیکردن.کچل بی ریخت.
فرهاد در مقابل کلمه ی کچل حساسیت داشت و به طرف او هجوم بردو یقه اش را گرفت و سرش را به کاشی های آشپزخانه کوبید.و گفت : بگو گه خوردم ! بی شعور !
شیرین گفت : گه جد و آبادنت خورده ٫ کچل !
فرهاد گفت : به من نگو کچل. و یقه ی شیرین را محکمتر گرفت. حواسش بودکه جای دستش روی گردنش نماند ٫ سرش را آهسته به کاشی فشار دبد.شیرین با لگد کوبید به زانوی فرهاد اما پا برهنه بود و درد پیچید تو پای خودش.فریاد زد : خاک بر سرت کچل ! پام چلاق شد.
و فرهاد را حل داد به طرف اجاق گاز.کتری واژگون شد و آب جوش ریخت روی تن فرهاد.فرهاد فریاد زد : سوختم ! سوختم!
شیرین آشپزخانه را ترک کرد و رفت توی اتاق خواب.فرهاد فریاد کشید : پدر سگ ‌تمام تنم سوخت.
شیرین از همان اتاق خواب فریاد کشید : بهتر . ایشا اللهجزغاله بشی.
فرهاد دوید به طرف اتاقخواب ٫ در حالی که با دستش پشتش را میمالید گفت : الاغچه ! پماد سالیسیلات رو کدوم قبرستون گذاشتی؟
شیرین داخل اتاق فریاد زد : الاغچه اون پدر پدر سگته گذاشتم سر قبر بابات ٫ برو همونجا پیداش کن.فرهاد گفت : خفه شو بی تربیت ٫ ادب رو کجا یاد گرفتی؟
شیرین گفت : من که وقتی زن تو شدم فحش بلد نبودم ٫ توی همین طویله یاد گرفتم.
فرهاد با لگد کوبید به در.شیرین کرم خیار رو به صورتش مالید ٫ بعد توی آیینه دندانهایش را نگاه کرد و به فحش های فرهاد به دقت گوش میداد.
شیرین چراغ را خاموش کرد و سرجایش دراز کشید.بالش فرهاد را بغل کرد و پلکهایش را بست.
و فرهاد گفت : زنیکه اگه من تورو نمیگرفتم هیچکس نمیگرفتت.و پشت سر هم به در میکوبید و میگفت تا زمانی که در رو باز نکنی مشت میزنم به در نمیزارم بخوابی.آنقدر مشت زد که از خستگی به خواب رفت.شیرین پاورچین پاورچین به طرف در آمد و گوش خواباند.بعد در را آهسته باز کرد .فرهاد مچاله شده بود و خواب رفته بود.شیرین ارامک ار روی او رد شد و پارچ آب یخ را بالای سر فرهاد گذاشت و آب پرتقال را هم کنار دیگر فرهاد گذاشت و بالش فرهاد را آورد و پتویش را روی او کشید و بعد او را بوسید و گفت : تفلکی ! تو سرما خوابیده.
چراغ را خاموش کرد و در را بست و خوابید.روز بعد فرهاد رو به شیرین کرد و گفت : شیرین تو بهترین زنی هستی که من دیدم.دوستت دارم.
شیرین نیز گفت : شب دلم برایت سوخت و برای آب پرتغال گرفتم.الهی جیگرم برات کباب بشه.
سپس فرهاد صبحانه اش را خورد با بوسه ای شیرین را به مقصد اداره ترک کرد.
.................................................................................
من میخوام یه چیزی در مورد گروه تاتو بگم
من خودم طرفدار پرو پا قرص تاتو هستم تازه یه خبرایی دارم که باورتون نمیشه
اگه شما ویدیو های تاتو رو دیده باشین حتما میگین که اون لز یا همجنس هستن
اما این درست بر عکس هست. هیچکودوم از اونا همجنسباز نیتند بلکه فقط تلقین میکنن که هستند و خودشونو به مردم نشون بدن . اونا حتما کنسرت آلمانشونو برای اینکه تاقط دوری از دوست پسراشسونو نداشتند لغو کردند و برگشتند روسیه. تازه با مدیر برنامه هاشون ام تیوی مساحبه کرد و گفت اونا همجنس باز نیستند بلکه فقط میخوان با این کار به مردم نشون بدن که در هر صورت باید با این فرهنگ دستو پنجه نرم کنن چه خوششون بیاد که بدشون بیاد.
در ضمن جلد یک کتاب هری پاتر و فرقه ی ققنوس رو هم تموم کردم همین یه ساعت پیش .
زنگ زدم شهر کتاب اما گفتن که هفته ی دیگه جلد دومش میاد . ماله من ترجمه نیلا والا بود (‌مزخرف و غیر قابل تحمل )‌اما من ساختم دیگه.
راستی وای خونه ی چستر از لینکین پارک رو ام تیوی نشون داد . بابا مایه
هرچی بگم کم گفتم. مایک که وقتی رفته بود خونش دهنش کف کرده بود وقتی سیستم صوتی خونشو دید.
خوب کلی ویدیو از آمریکا گرفتم از لینکین پارک ( محشره ) . ۶ تا از ویدو هاش ماله یه کارتونه اکشن ژاپنیه که اسمش یادم رفته.