پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

فقط برای یک لحظه با من بمون

فقط برای یک لحظه بگو دوستت دارم
فقط برای یک لحظه بگو که دیگه نمیخوام زنده بمونم
میخوام تنهای تنها تو یه دنیا ی دیگه باشم
تو یه دنیایی که هیچ خائنی نباشه
تو یه دنیا که بشه توش شادی بچه ها رو دید
تو یه دنیا که هیچکس مجبور نباشه خودش رو برای دیگران عوض کنه
خفه شو احمق
بمیر دیوونه ی روانی
و بمیر الکتریک
تنهای تنها تو یه بیابون پر از گلهای رز
تنهای تنها پشت دیواری از نفرت
نفرت از همه چیز
نفرت از همه ی کسانی که تو این زندگی دیدی
و نفرت از تنبیه معلم ها در مدرسه
و این دیوار زندگی من هست
دلم میخواد این دیوار رو خراب کنم
و دست گرمت رو تو دستم بگیرم
فقط با من بمون
 
نظرات 6 + ارسال نظر
امید آزادی پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 13:51 http://azady1382.persianblog.com

و دست گرمت رو تو دستم بگیرم

پولاد همایونی پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 14:24 http://siperisk.blogsky.com

پسر کفش جردنی و... درود!
شما که از چه گوارا نوشته اید . از آن مرد مبارزه و امید. چرا از همه چیز تنفر دارید؟ نفرت اصلا خصیصه خوبی نیست. نفرتتان را به اراده برای دگرگونی مبدل کنید. البته ایده آل چه گوارا زیاد هم همخوان با آن مطالبی که در پست های بعدی و قبلی آمده همخوان نیست. شما می توانید با وبلاگ خود بیشتر تاثیر گذار باشید. تلاش کن از وبلاگت صدایی بسازی برای فریاد عشق امید مبارزه و انسانیت و برابری و دادگری.
پایدار و خجسته باشی. سری هم به ما بزن.

نارسیسس پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 20:55 http://narsiss.prdianblog.com


دوست عزیز سلام ممنونم که بهم سر میزنی ونظرتو راجع به مطالبم می گی در مورد اخرین نوشته ام باید بگم اون ترجمه فارسی یه متن انگلیسی بود نه من اونو دزدیده بودم نه کسی اونو از من دز دیده بود ..خوندن یه نوشته زیبا چند بارش هیچ ایرادی نداره ....بازم بیا پیشم

مهدی جمعه 27 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:31 http://conj.blogsky.com

سلام کیان.
من یه کامنت گنده برا مطلب چه گوارا نوشته بودم اما نمیدونم چه بلایی سرش اومده! شاید درست نیومده؟ ممکنه هم حذفش کرده باشی !!!
راستشو بگو!

بیگودی جمعه 27 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 13:36 http://biigoodii.persianblog.com

جالب بود

کسری جمعه 27 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 17:35

سلام کیان . منو خوب میشناسی.
شاید تعجب کنی کی چطور اینجا رو پیدا کردم
زیاد کار سختی نبود ضمن اینکه تقریبا بعد از اون اتفاق مطالب این وبلاگ رو هم گذر ی می خوندم .. راستش من با اینکه به عقایدت احترام می گذارم ( بدلایلی که هنوز برای درکش وقت داری) ولی از لحن نوشتهات خوشم نیومد . البته دلیل هک این نبوده . اون کاملا یک اتفاق بود . . . . کمی بیشتر فکر کن . ( البته نسبت به همسالانت کمتر فکر نمی کنی . ولی برای بزرگ بودن باید لازم نیست دورها رو ببینی ؛دهانه ی دیدگاهت رو به اطرافت وسعت بده . تا بعد....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد