پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

پسری با کفشهای جردن

نوشته های قدیمی کیان...

مادر دوستت داشتم اما ازت متنفرم

مادرم دوست دارم ٬ مادرم برای همیشه دوستت دارم
مادر دوستت دارم اما تو مرا دوست نداشتی
مادر و برادر ازتون متنفرم مادرم من رو تنها گذاشتی
مادر برای همیشه من رو از خونت بیرون انداختی
مادر برای همیشه دوستت دارم ولی ازت متنفرم
در اتاق رو بر روی خودم قفل میکنم.
میخوام تنها باشم
تنهای تنها مثل اون روز هایی که تنها بودم
میخوام خودم باشم
و برای همیشه دوستت دارم
اما من رو تنها گذاشتی
اما من رو دوست نداشتی
برادر تو هم همینطور
و ازتون متنفرم
مرا در آغوش گرفتی و هنگام ترس مرا یاری دادی
ولی بگذار که آزاد باشم
برای همیشه خداحافظ دوستتون دارم
و من تنهای تنها
فقط تو هستی که منرو دوست داری پس برای من باش
پس برای همیشه  دست گرمت رو توی دستم بگذار
و من رو از دیوار های سخت عبور بده
فقط و فقط برای همیشه
نظرات 5 + ارسال نظر
گمنام ترین ساکن دهکده یکشنبه 8 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 22:35 http://gomnaam.blogsky.com

سلام. ببخشید این قضیه واقعی که نیست ! وای در مخیله امهم نمی گنجد!!!!

بهاره دوشنبه 9 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:01 http://happygirl.blogsky.com

واقعااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟O:O:O:O:
WOWWWWWWWW!!!!!!!!!!
به این داستانه میدونی چه آهنگی میاد؟؟؟؟؟؟
" Cleanin Out My Closet "
D:D:D:D:
نــــــــــــــه؟؟؟؟؟؟؟

[ بدون نام ] دوشنبه 9 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:16

ooooooooooooooooooo

سام چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:44 http://usa.ultimatetopsites.com/general/ahoramazda/index3.html

سلام هم محلی

آیدا جمعه 13 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 00:39

بیچاره مامانم....:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد